|
|
|
سلام.
اکثر بچه های اینجا سالهاست که موتورسوارند و حتما تو این مدت حوادث تلخ و شیرین و اتفاقات جالب و تجربیات گرانبهایی داشتن. با شنیدن این خاطرات و تجربیات میتونیم نتیجه گیری هایی کنیم که حتی بعد ها میتونه تو عملکرد آیندمون تاثیر مثبت داشته باشه.
با چکیده ای از خاطراتتون ما رو بهره مند کنید
یادم است اوایل که موتور خریده بودم، یک روز دوست دخترم رو ترکم سوار کردم و تو اتوبان با 80تا سرعت وارد دور برگردان شدیم و صاف رفتیم تو گاردریل ها!
خدا رو شکر هیچ اتفاقی نیافتاد.
طلق و کلاه و آینه و حتی پایه عقب هم نداشت، 6000تا بیشتر هم نرفته بود (اون 6000تا هم تو شهرک بالا و پایین شده بود)
-هیچ وقت با ترکتون گرم صحبت نشید، و حتی با موبایل. منم اون زمان گرم صحبت بودم که تو فاصله ی حدودا 15متری دوربرگردان تازه متوجه دوربرگردان شدم!
- صد در صد هم تو شهر و اتوبان به علائم تابلوها توجه داشته باشید
خیلی خاطره ها از اوایل موتور سواری هام دارم که از ناوارد بودن هام ضربه خوردم
وقتی که موتور سواری یاد گرفتم بابام 1 دونه هندا xl 250 دوکاربراتی داشت (که قدم نیرسید اصلا) یه دونه suzuki 125 تریل داشت از ای زمون جنگیا نوی نو بود (پام + صندلی های پارک میرسید)
سوم دبستان بودم که شاگردمون یادم داد . منم هرروز کلید موتورا از بابام میگرفتم میرفتم باش تو پارک (آخه تو پل فلزی قایقرانی داشتیم )
جالب اینجاست که هر بار هم موتورا زمین میزدم
بابام هم از خجالتم در میومد
ولی فرداش برا دلجویی خودش سوئیچ رو میداد بهم
گذشت و گذشت تا دوم راهنمایی برام یدونه پیشرو 200 خرید .( xl 250 رو موتوریه پکوند ، suzuki رو هم من )
منم این موتورا بر میداشتم مینداختم تو اتوبان و تا جای که میرفت باش میرفتم . تا اینکه یه روز تو کوچه شهرداری منطقه 1 70 تا میرفتم که پیچ پیچید ومن نپیچیدم خوردم زمین جلو بندی موتور کامل اومد پایین تمام فلاپای سمت چپشم شکست منم دنبال موتور کشیده شدم و پوست وگوشت پا چپم 1 سانت رفت + سوختگی . بقیه تصادفات در پستهای بعدی
ممکن نیست رفیق
دختر جماعت اگر 1دقیقه سکوت کرد، بدون داره واست نقشه می کشه
اگر هم زیاد صحبت کرد، بدون داره نقشه ش رو پیاده می کنه
طبیعت دخترا بر پایه زبان و احساس اساس بندی شده، موردی نداره
یک بار هم روز بارونی روی خط کشی ها بد زمین خوردم! (خط عابر هم بود)
اونم خط عابر میدان ولیعصر (جنوب به شمال)
اونجا هم همیشه شلوغ و پرترددِ. خلاصه بد ضایع شدم، روم نمی شد سرمو بلند کنم :دی
دلیل این همه لیزیِ این خط کشی ها رو نمی فهمم! چه لزومی داره به اون قُطر رنگ می زنن؟
برای رانندگان، خصوصا موتورسواران و حتی عابرین مشکل جدی ایجاد میکنه
موافقم باهات . تحلیل خوبی از شخصیت دخترا داشتی .
دقیقا منم بدون دلیل یه بار خوردم زمین . داشتم " 45 دور میزدم زمین خیسبود با سرعت 20 km/h رو خط عابر یکم که گاز دادم عقب موتور پیچید و ...
رفیق روز های تنهاییم باش
سلام.
مسیری را که عصرها از کار برمیگردم، حد فاصل سیدخندان تا میدان رسالت. یک روز 3 تا حلقه ی لاستیکی و خورده شیشه های اون در همین فاصله کم، روی زمین ریخته شده بود و برای یک مورتور سوار این صحنه ها میتونه به عنوان یک شوک باشه.
اگر موتور سوار می شوید اون در قابلمه را به طلق آویزون نکنید. اونو ساختن که روی کله ی مبارک قرار بدید نه اینکه از یه جای دیگه آویزونشون کنید.
چند وقت پیش داشتم یادگارو میومدم بالا. معمولا تند حرکت میکنم وقتی سوار cbr600 باشم. بالای 150 160 میرم. فرحزادو رد کردم و معکوس دادم تا خواستم گازشو بگیرم یه bmw سری 6 بهم چپ و راست زد. دختر بود. رفتم بغلش گفت موتورت میتونه ماشین منو بگیره؟! خلاصه داشتیم بحث میکردیم سر این قضیه یه دفعه شنیدم یکی از پشت داره میگه موتور سیکلت بزن بغل!!!!!!! اصلا حواسم به آینه نبود. پلیس بزرگراه بود. زانتیا. یه نگاه به آینه کردم دیدم زانتیاست زدم 2 پر کردم سریع اومد رو 170(بعد از پل پاکنژاد). هر2 نقطه شدن. هم زانتیا هم سری 6. ترمز کردم بهم برسن. سرعتمو کردم 70 80 رو دنده 1. اماده بودم که اگه کسی یه دفعه اومد سریع برم. هر2 با هم رسیدن دیدم پلیسه به سری 6 گیر داده بزن بغل اونم وای نمیسته میگه من که کاری نکردم دختره تا منو دوباره دید دستشو سمت من نشون داد انگار که گفت برید بگیریدش...منم اصلا معطل نکردم و سریع از محل گریختم. خوب شد به دختره شماره ندادم واگرنه حتما لوم میداد
از موتور سواری یه خاطره تلخ دارم
داشتیم میرفتیم طالقان با بچه ها.توی اتوبان قزوین بودیم فکر کنم
همه سرعت بالا می رفتیم.منم سرعتمو بردم 170 تا.افتادم توی یه دست اندازه ریز.جلوی موتور تا چند ثانیه همینطوری لرزید(مثله این فیلمها شده بود!)بدنم داشت می لرزید از ترس.گفتم الانه که بخورم زمین.همچین اتفاقی هم واسم رخ نداده بود.بابک هم از پشت منو دیده بود.ولی خدارو شکر بخیر گذشت.از اون روز خیلی ترسو شدم و با موتور میرم هی احساس می کنم یه دست انداز جلوم هست.توهم میگیره منو دیگه! یجورایی میشه گفت علاقه ام به موتور کمتر شد
ویرایش توسط Salman : 17-04-1390 در ساعت 02:38 بعد از ظهر
همیشه سعی میکنیم خواص باشیم !!!
دوستان اشاره کردن که تو خیابونا همیشه مثل ماشین حرکت کنی و اصلا از کنار خیابون نرین.اینو منم میخوام تائید کنم چون
بخاطر همین کار اشتباه دو بار خوردم زمین.البته خداروشکر مشکل خاصی پیش نیومد.
دوستانی هم که مشکل خدمت ندارن و هنوز واسه گواهینامه اقدام نکردن حتما پیگیرش بشن.ممکنه مشکلات زیادی پیدا کنن در
اینده(امیدوارم اینطور نباشه)
ویرایش توسط Milad. : 17-04-1390 در ساعت 06:45 بعد از ظهر
User: Where is your home?
Cleverbot: The home is where the heart is.
دو سه سال پیش با cdi 125 داشتم از تو اتوبان بسیج میپیچیدم تو بعثت یه هو دیدم 200 متر جلوتر همه ی ماشین ها وایسادن سرعتم رو کم کردم به 10-20 متری ترافیک که رسیدم دیدم زمین خیسه!
یه 18 چرخ حمل گازوییل چپ کرده بود کل اتوبان گازوییل ریخته بود همه ماشینها زده بون به همدیگه منم تا رفتم رو گازوییل ترمز جلو رو گرفتم خوردم زمین و لیز خوردم زیر یه پیکانه .........
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)
قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران
علاقه مندي ها (Bookmarks)