موضوع: قرار ملاقات های بچه های مشهد

حرکت خیلی ضایع بود قرار گذاشتید و نیومدید!همه شاکی بودن چون بخاطر شماها از دیشبش با بچه های دیگه قرار نذاشتن تا مسیر معمولی برن و ازینجا مونده و ازونجا رونده شدند!

همه کنسل کردن محمد هم دیشب به من اس داد گفت نمیام فقط من موندم گفتم به خاطر من مسیرو عوض نکنید اگه نه کارارو کرده بودم بیام قسط بد قولی نبود اصلا بازم شرمنده

نوشته اصلی توسط Mohammad aghili

خب ، به سلامتی قرار برگذار شد
هیچگونه پیشرو پارسی ندیدیم ما !
البته یکی که نصف شب اس داد و گفت کنسله
اما....

خب بهرحال
آقای خرمیان هم مشهد تشریف دارن و متاسفانه امروز رو به ایالات متحده قول داده بودن و الا در خدمتشون بودیم

یه چند تا ضد حال داشتیم
جناب s.jafari رو هم زیارت کردیم با ریجو شون
یه دونه باشن

متاسفانه باید واسه عکسها تا فردا صبر کنید
نت ندارم )

ولی خواهشا منبعد دوستان وقتی قولی میدن ، دیگه زیرش نزنن
ما فقط بخاطر آنرودی ها مسیر امروز رو عوض کردیم ، والا میرفتیم سمت طرقبه

بگذریم

شرمنده از دوستانی که امروز بخاطر من اذیت شدن ، واقعا دیگه اینجاشو نخونده بودم

فعلا
یاعلی

ديگه آنرود نداريم!

سلام به همه برو بچ خصوصا بچه هاب آف رود

من نصف شبی مجبور شدم برم بیمارستان خودم سالمم اما برای یکی از اقوام نزدیک رفتم تا صبحم اونجا بودم خدا رو شکر بخیر گذشت بازم شرمنده هموتونم بخاطر من برنامتون خراب شد

انشالله تو شادیاتون خصوصا شب دامادیتون جبران کنم

- - - Updated - - -

سلام به همه برو بچ خصوصا بچه هاب آف رود

من نصف شبی مجبور شدم برم بیمارستان خودم سالمم اما برای یکی از اقوام نزدیک رفتم تا صبحم اونجا بودم خدا رو شکر بخیر گذشت بازم شرمنده هموتونم بخاطر من برنامتون خراب شد

انشالله تو شادیاتون خصوصا شب دامادیتون جبران کنم

نوشته اصلی توسط shahab rezaei

... ولیییییی دوستانی که واسشون سخته پا به پا بیان حداقل تو هفته یه روز برن همین کال وکیل آباد تمرین کنن تا ما یه مسیر نیم ساعت رو دو ساعته نریم. اینجوری هم اونا اذیت میشن هم ما. به کسی برنخوره ها ولی من به شخصا خسته شدم از اینکه فلانی یواش میاد فلانی موتورش گرونه میترسه گاز بده موتورش بخوره زمین و........ . داداش گولوم آمدی آفرود که بخوری زمین نه پارتی.

نوشته اصلی توسط Mohammad aghili

آقا بیخیال

با حرف شهاب هم موافقم
متاسفانه یا خوشبختانه ، ما چند نفری که قرار های آفرود رو استارت زدیم ، تقریبا همه با هم شروع کردیم ، و خود من از همه شون دیر تر اومدم تو گروه ، خب دلم نمیخواست تو آفرود کم بیارم از گروه ، واسه همین چند بار تنهایی یا با یکی از بچه ها هماهنگ کردم ، میرفتیم کال وکیل آباد و اینور اونور تمرین میکردم تا جمعه دیگه مشکلی نداشته باشم ، خوشبختانه تونستم خود رو به گروه برسونم

دیروز خیلی واسم جالب بود ، شیبی رو که ما هر هفته کلی پلان و نقشه واسش میریختیم که فتحش کنیم و باز از آخر هم نمیتوتستیم ، شهاب و رسول زدنش
واقعا استعداد دارن

منتها شاید به این دلیل بوده که اون موقع کسی نبوده به ما قلق هاشو بگه و خودمون میرفتیم قلق هاشو در میاوردیم
یادمه اون اوایل به یه شیب خفن که میرسیدیم ،تا نیم ساعت به هم تعارف میزدیم علی تو برو ، جواد تو برو ببین چجوریه...)

دنبال یکی میگشتیم جونش رو کف دستش بگیره بره بالا ببینیم چی میشه :دی

دقیقا نمیدونم چرا اینهمه با گوشی تایپ کردم
بهرحال من جمعه اصلا فاز نگرفتم
شاید وسط هفته دوباره مجبور شم برم واسه تخلیه فشار های روانی...

آفرودی باشید
فعلا
یاعلی

چقدر خشن :-؟؟

ای چیا زیاده، حالا باز دوباره می ری آفرود، آفرود خون ت تنظیم می شه


در اینکه حق با شماست که شکی نیست اما خوب بعضی ها به قول شما استعدادشون بالاست و زود مچ می شن و بعضی ها هم تا بیان با شرایط جدید مچ بشن، بقیه رو دیوونه می کنن

خوب اون کسی که نمی تونه پا به پای شما بیاد، چطوری می تونه تنهایی بره تمرین کنه؟! وقتی زمین می خوره نمی تونه توی شیب موتور رو بلند کنه چه برسه به اینکه بیارتش پایین و... اون وقت تنهایی بره چیکار؟

اونی که همین جوری ش وقتی با بچه ها میاد و جا می مونه، وقتی زمین می خوره و یکی دیگه میاد موتورشو جمع می کنه، یا یه روز تموم فقط میاد واسه زمین خوردن! دیگه آماده س توی آسفالتم بخوره زمین :دی
آخرشم حوصله ی بچه ها ازش سر می ره و... دیگه خودش خود به خود مایوس می شه، دیگه چه برسه به اینکه اینجا هم علنا اعلام بشه آی تازه کار خسته م کردی :دی

البته اتفاق خاصی نمی افته، فوقش طرف آفرود رو بی خیال می شه و می زارتش توی دکور اتاق و بقیه ی بچه ها رو هم خسته نمی کنه


اما خوب شایدم بشه بی استعداداشم راه انداخت
شایدم نه، نمی دونم...