موضوع: قرار ملاقات های بچه های مشهد

من دیشب کتفم ضرب خورده، با اینکه مشکل خاصی نیست اما خوب زیاد به موتور مسلط نیستم، همین جوری ش زمین می خورم وای به اینکه دیگه با نقص عضو هم بیام «اوف رود» (هنوز چهره خشانت بار ممد رو روی اون شیب دومی هفته پیش یادم نمی ره :دی )

بعدشم موتوره رو یه دستی به سر و روش بکشم، بدبخت اونم آدمه ناسلامتی، که از هفته ی بعد همه تون رو بجویه ببینم اون وقت کی جرات می کنه روی من قاطی کنه :دی

خوش بگذره، فقط خواهشا ممد جان دوربین یادت نره، لذت آفرود یه طرف، لذت خوندن گزارش و دیدن عکساش توی سایت هم همون طرف، دوربین رو جا گذاشتی نذاشتی ها

سايت موتورسواريه.مشهد ريس كه نيست

داداش من که گفتم زودتر اعلام کن
من تازه همین الان اومد تو سایت
من هر شب ساعت 12 و نیم به بعد رو نت هستم
الان هم که اومدم اعلام آمادگی میکنم.

سلام
این جمعه ای که گذشته یه روز خوب آفرودی رو با دوستان (محمد و سامان) داشتیم
جای اونایی که نیومدن واقعا خالی بود
جناب منزه قبل از من اومده بود بعد من به ایشون پیوستم و با بچه های ریس که بعد از پل آب و برق ایستاده بودن یه خوش و بشی کردیم و در این حین محمد هم به جمع ما پیوست.(البت بدون دوربین و لباس؛ آخه قصد آفرود رفتن نداشت)
بعد از حدود نیم ساعت و اندی هر کدوم رفتیم تا به برنامه خودمون برسیم.
منزه با بچه های ریس رفت پیست من و محمد هم رفتیم سمت کال آب و برق
اول هیچ کدوم حال شیب و حرکت نداشتیم ولی بالاخره شروع کردیم و اون شیب بزرگه رو تو کال زدیم بالا که من دور دوم موتورم وقتی خواستم تو شیب دنده کم کنم بجای دنده یک موتورم خلاص کرد!!! و یه سقوط دلنواز واسه من اتفاق افتاد که به کمک محمد موتور رو بر گردوندیم و محمد یه حالی به موتورم داد و (موتورم بهش افتخار داد) با موتور من شیب رو زد که کلیپش رو میتونین ببینین([فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ])

بعد من دوباره شروع کردم و چند دور همین شیب رو رفتم و بعد رفتیم شیب کناریش در همین حین سامان با یه ترک نشین که دوستش بود اومد و به ما ملحق شد چند باری هم دوباره شیب زدیم و بعد از اون محمد پیشنهاد داد تا بریم یه سورپرایز نشونمون بده.
رفتیم بالای شیب کوتاه تره(سمت راست کال) و پشت اون یه نیمچه قوص با حالی بود که شکل U بود و چند باری اون رو رفتیم که خیلی تو روحیه مون حال داد و فاز خوبی گرفتیم. انگار یویو بازی میکردیم.(بس که فاز داد عکس و فیلم یادمون رفت)
خلاصه بعد از این حرکت قرار شد بریم یه سمت دیگه.
محمد راه افتاد و ما هم پشت سرش مسیر کال رو رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به جایی که کفی و صاف بود و اونجا محمد هیجان زده شد چندتا حرکت جانگولر دستگرمی با روان زد([فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ] + [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ])
خلاصه اونجا برای تنوع یه چند دور مسابقه مختلف برگذار کردیم (کورس ، حرکت نمایشی ، دور زدن موانع و...) این بخش برنامه هم فاز داد.
بعد محمد گفت یه کلیپ نشونتون میدم که قبلا با علی و جواد اومده بودیم اینجا بعد بریم سراغ اون شیبی که تو کلیپه. (همون کلیپی که علی چرخ جلوش تو شیب تاب بر میداره و بالای شیب میخوره زمین)
خلاصه رفتیم جلوی اون شیب که دیدیم شیب عین یک دیوار مثل مرد جلومون قد الم کرده بود!!! البته تو کلیپا اصلا ارتفاع مشخص نمیشه ولی شیبی بود واسه خودش!
این آخر برنامه بود و بعد از شوخی و شرح جریان اون کلیپ محمد شیب رو زد و بعدش هم سامان.([فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ] ، [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ])
بعد از این بالای شیب کمی با هم گپ و گفت کردیم و نخود نخود هرکه رود خانه خود.

البته من بعد از اون تماسی از طرف همون دوستم که روان داره که قراره به ما بپیونده داشتم که بعد از خوش و بش گیر داد که حوصلم سر رفته و بیا بریم یه تمرینی و دوری بزنیم و با اون دوباره برگشتم تو کال وکیل آباد.
دیگه اینجا بود که شیب بزرگه رو که هیشه تو پایین رفتنش مشکل داشتم به تمام معنی خوردمش. فکر کنم نزدیک به 30 – 40 دور رفتم بالا و دوباره برگشتم پایین و هر بار از یه سمت. دیگه خیلی فاز میداد. تازه فهمیدم وقتی رسول میگفت خلاص بیا پایین کلی حال میده یعنی چی. البته دو سه مرتبه تو رمپ های پایین نزدیک بود با مخ بیام پایین چون سرعتم بالا بود و بعد رمپ موتور رو خوب نکشیدم بالا و با سر اومد پایین ولی شکر خدا زمین خوردگی درکار نبود.([فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ])
ولی واقعا جای برو بچی که نیومدن خالی بود.
هوا هم خیلی عالی شده بود دیگه فکر نکنم تا چند وقت هوای صاف گیرمون بیاد. نقشه ها هوای ابری و بارندگی رو نشون میدن.

ای ول تو هم دست به قلمت خوبه ها