موضوع: عکسهای قرار ملاقات کوهسار جمعه 4 اسفند 91

خیلی خیلی خوش گذشت ممنون از همراهی دوستان
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ][فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
12345

خیلی خوبه
دیگه از شیب دارین بالاتر میرین و کم کم به قله نوردی و فتح قله ها میرسین!!!!!
مشخصه که خیلی خوش گزشته چون مگه میشه دوستان پرشینی پیش هم باشن و خوش نگزره!!!

- - - Updated - - -

داداش علیرضا این عکسهای چیز دار چیه؟

فکر کن آب آشامیدنی خونه ما از کجا میاد !!!!!

دمت گرم داش علیرضا

حال کردیم با عکسها

فیلم گرفتین یا نه ؟

راستی یادم رفت

ممنون از همه دوستانی که باز پرچم آفرود رو بردن بالا

منم تچکر میکنم از همه دوستان که همراهی باهاشون بسیار لذت بخشه
مرسی از علی رضا،سروش،حسین،مسعود و مجتبی عزیز که تو شیبا همراهمون بودن و ممنون از شهروز و نوید که با ماشین اومده بودند بالا.
منم که بعد از یه تک چرخ سنگین موتورم کاملا سیخ شد و عقبش به شهر های دوری سفر کرد.

دارن نشانه گذاری می کنن قلمروشون رو،
شوخی کردما
خیلی عالیه

در ضمن من هیچ گناهی ندارم آدم تو طبیعت دوست داره طبیعی رفتار کنه

یعنی بعده یک هفته انتظار باید صبح پاشم ببینم 38 درجه تب دارم
خوشبحالتون

داداش بابک گل
شما جسمتم پیش بچه ها نباشه؛ روحت پشتیبانشوونه!!!!
توجه می نمویی؟
پشـــــــــتــــــــی بان!!

بسیار عالی و لذت بخش بود اقا سروش و اقا مجتبی رو برای اولین بار از نزدیک دیدم.

اولاش اصلا زمین نخوردم و خیلی مسلط همه جارو میرفتم به محض اینکه به شهروز گفتم امروز اصا زمین نخوردم شروع شد زمین خوردن ها. البته بیشتر موتور رو ول میکردم که بد نخوردم زمین شیب میزدم لاستیک درجا میزد مجبور بودم بذارم زمین ولی امارش خیلی بالا بود امروز. فکر کنم بچه ها ازم نا امید شدن. :دی

کیا هم که گفت ساعت 2 خودشو میرسونه نیومد.

آقا فرید هم طبق معمول موتور اذیتش کرد و نتونست با ما همراه باشه. آقا یه کاربرات بخر خودتو راحت کن هر دفعه میایی فقط اذیتت میکنه من روحم ازرده شد خداییش.

- - - Updated - - -

ولی لا مصب اعتیاد اوره . اصا نمیخواستم امروز برم موتور ایراد دار بود خواستم اول ردیفش کنم بعد برم ولی نتونستم تحمل کنم.