موضوع: آفرود سرخه حصار 22/11/91

ممنون از دوستان قرار ها یکی بهتر از دیگری برگزار میشه علیرضا مهران شهروز حسین سپاس گذارم

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

بسیار عالی مدتی که اونجا بودم خوش گذشت در کنار بچه ها. ولی حیف که روز گندی بود برای من

فرید جان
خسته نباشید و ایشالا بهتون خوش گزشته باشه
یکم هم توضیحات و آفرود نامه بنویسید خیلی خوب میشه
مثل برابچز مشهد!!!

اون rmx زو یادمه واسه فروش تو سایت گذاشته بودین درسته؟

از کجاش بنویسم:دی

مرسی از همه بجه ها.بسی خوش گذشت.
2 تا فیلمم هست الان خستم فردا آپ میکنم

نوشته اصلی توسط FAARID

از کجاش بنویسم:دی

از اول حرکت و شروع قرار تا پایانش!!

خوب بنا بر اصرار دوستان خوبم آفرود نامه امروزو مکتوب منمایم
جرقه قرار از یک مکالمه کوتاه تلفنی با مهران در روز شنبه شروع شد از اونجایی که جمعه هم آفرود رفته بودیم یکم سخت بود برای یکشنبه هماهنگ شدن ولی با توجه به علاقه دوستان مقرر گردید برای ساعت 13 روز یکشنبه ابتدای ورودی پارک سرخه حصار حضور به هم رسانیم .البته بنده ساعت 12/30 کارت زدم ولی دوستان با توجه به گم شدن پلاک و شکستن کلاچ موتور حسین دیرتر رسیدند حدود ساعت 13/30 تو این یک ساعت یک بسته پفک خوانوادهرو تموم کردم باری به اتفاق دوستان وارد پارک شدیم و در محل مورد نظر استقرار یافتیم با کمک دوستان موتور من از آشیانه(وانت) پایین آورده شد و شروع به بالا و پایین کردن تپه ها کردیم جای شما خالی وقتی گاز یک موتور وحشی رو تا آخر میچرخونی خون توی مغزت یخ میزنه بعداز حدود نیم ساعت جهت تجدید قوا به پایگاه مراجعت کردیم که دیدیم آقا شهروز نیز تشریف فرما شدند . از انبار لوازم یدکی علی رضا کتی کلاچ موتور حسین بسته شد و ایشان نیز فارغ از احوال خویش به سیر آفاق و انفس مشغول گردید متاسفانه برای فیلم برداری بنده آماده شدم برای تکچرخ زدن ولی از بد روزگار ابتدای تکاف زنجیر موتور پاره شد ودماغ اینجانب بر زمین افتاد و ناگزیر دوستان بدون من به انجام حرکات محیرالعقول مشغول گشتند البته زنجیر بعد از 30 مین با کمک آقا شهروز تعمیر گردید و من هم به بقیه ملحق شدم جای دوستان خالی بود اینشالاه بقیه داستان در شماره بعدی :دی

خدایی موتورش وحشیه. یبا از پشت شیب زدن روان رو با موتور خودت مقایسه کنی متوجه میشی. هر دنده ای که عوض میکنه یه چاله پشتش میندازه لامصب تو شیب یجوری دنده میده انگار روان رو کفی :دی

یه تیکه اصا من دیوانش شدم رو شیب انقد خوشگل خاک پشتش رو میکند میپاچید بالا. همونی که با 3 یبار اومدی نشد برگشتی با 2 اومدی.

- - - Updated - - -

کاربراتش رو سرویس کن تنظیم کن خدایی دیگه انقد اذیتت نمیکنه یسری چیز هایی که ممکنه بذارتت دیگه نتونی تکونش بدی بش برس خدایی خیلی موتور حقیه. حیفه فکر فروشش نباش

مرسی فرید جان زحمت عکسها را کشیدی ، خوراکی هم تهیه کرده بودی ممنون
جای همه دوستان خالی ، آدم دلش نمیاد برگرده بیاد خونه ، آفرود هم خیلی حال میده و فوق العاده آدم خسته میشه ،
من کمی دیر رسیدم به بچه ها کار داشتم اما پلاک حسین توی اتوبان گم شد که با مهران دنبالش گشتن پیدا نشد ، من رسیدم به بچه ها و شهروز جان هم اومد و شروع کردیم از شیب و تپه ها بالا و پائین رفتن
خوبیه سرخه حصار اینه خیلی محیط بزرگی داره از روی تپه و کوه و خاکی و سنگلاخ کلی انداختیم رفتیم که بچه ها تو دلشون بهم چی گفتن نمیدونم :-)
نزدیک تاریکی هوا یک جاده خاکی رفتیم با مهران که دقیقا رفت بالای سرخه حصار خیلی زیبا بود و شهر کاملا دید داشت محیط خیلی قشنگیه [فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]
[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]