|
|
|
با سلام
از اینجا شروع میکنیم که استقبالی از قرار تو سایت نشد و چند نفری اندازه انگشتای دستان اعلام آمادگی کردن
کسایی که اومدن
1. کمانگیر با cdiچینی
2. fazl-g-hترک کمانگیر
3. آقای رئیسی با مدوناس
4. علی یزدانی با cdi
بقیه دوستانم تشریف نیاوردن
طبق هماهنگی من روی پل فلزی رسیدم و fazlرو سوار کردم و راه افتادیم به طرف ناژوان و در راه آقای رئیسی تماس گرفتن و
حضورشونو اعلام کردن به ناژوان رسیدیم و اونجا پیکان سواری که ماشینش خاموش بود درخواست کمک کرد ،ما هم خواستیم
کمک کنیم تا اومدیم ماشین هل بدیم دود از تو ماشین زد بیرون ، سریع درای ماشینو باز کردیم و بنده خدا با دستاش سیم کشی
آتش گرفته ماشینو کشید بیرون و کاپوتو زد و سریع برق باطری قطع شد
یعنی اومدیم کمک کنیم بنده خدا وقت بود کباب بشه
تا عمر داره به کسی نمیگه بیا هل بده
بعد از دلداری طرف رفتیم به سمت آلاچیقا و با خاموشی برق مواجه شدیم از سمت آلاچیق اومدیم این طرفتر ،علی یزدانی زنگ زد
گفت تو راهم 5 دقیقه دیگه میرسم و ما نزدیک 30دقیقه منتظر بودیم و بعدش رفتیم تو پارک جنب کیوسک محترم نیروی
.....نشستیم و گرم صحبت شدیم .همینجا از آقای رئیسی بابت پذیرایی تشکر میکنم .
مهمون آقای رئیسی بودیم به صرف نسکافه و زولبیا و بامیه گرم صحبت در مورد روان و الباقی موتورا بودیم که بسیجیان سرافراز
نگاهی بهمون کردن و دیدن مثل بچه آدم نشستیم و کاری نمیکنیم گیری ندادن .
آقای یزدانی از باشگاه اومده بودن و وسایل دود زا نیاورده بودن
من چشمم به ساعت افتاد و ساعت 23.45بود زود جمعش کردیم بریم
جالبی کار تک زدن با موتور توسط علی یزدانی در مقابل چشمان نیروی .... بود و همین جا قرار به پایان رسید
راه افتادیم توراه تو اتوبان علی پیکان پور و محمد جمشیدی زنگ زدنو گفتن بیاین پل فلزی دوستان همه رفتن ولی من به خاطر بیدار
شدن سحر و روزه با اونا همراه نشدم .
در ضمن از ساعت 23.45 دوستان دراختیار خودشون بودن و الباقی جاهایی که رفتن جزء قرار نبود
در پایان اگه کم وکاستی بود شرمنده دوستان
آقای رئیسی یک 5 تا عکس گرفتن که خواهش میکنیم زحمت بکشن و بزارن
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
اقای کمانگیر شما که قرار میذاری تلفنتا لااقل جواب بده که کسی مثل من سر گردان نشه بدونیم کجایین
منم اومدم شما زود رفته بودی
ویرایش توسط nopo : 09-05-1391 در ساعت 12:19 قبل از ظهر
در ادامه صحبت های آقای کمانگیر عرض کنم که من و محمد جمشیدی ساعت ها بود که تو پیست پل فلزی بودیم که محمد زنگ زد به آقای ایزدی و اونا هم دعوت رو پذیرفتن و اومدن یه نیم ساعت علی یزدانی کف پیست حرکت میزد تا رفتیم دم دکه و وسایل رو جور کردیم و تا ساعت 3 به صرف سخنو زولبیا بامیه و کافی میکس و .... بودیم البته خود 3 که نه 2/50 و این حدودا
ویرایش توسط kamangir : 06-05-1391 در ساعت 11:26 بعد از ظهر
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
علی تیشرت بلاد کفرت تو حلقم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)
قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران
علاقه مندي ها (Bookmarks)