عکس های قرار الیمستان تیر ماه 91

**Babak** · 24-04-1391 ,06:31 بعد از ظهر

سلام
اول تشکر ویِژه از دوسته خوبم سروش عزیز بخاطره این قراره بسیار عالی و پر از ماجرا و تجربیات جدید که خیلی خوش گذشت و با افراده جدیدی آشنا شدم که باعث افتخارن
ممنون از دوستای بسیار خوبم مهران آرمان ساسان و نوید عزیز که باعث شدن سفر خوبی رو داشته باشیم
جای همه دوستان خالی

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

عکس های درست و حسابی دست آقا سروش هست که خودش میاد و میزاره عکس ها را

**Alireza Eteraz‏** · 24-04-1391 ,06:34 بعد از ظهر

مرسی آقابابک بابت عکساتون فقط اون هیوسانگ مشکیه برای کدوم یکی از دوستانه؟
اسمشون توی سایت چیه؟

**Babak** · 24-04-1391 ,06:36 بعد از ظهر

برای آقا نوید هست

**7thRING** · 24-04-1391 ,06:41 بعد از ظهر

بابک جان ممنون.
فقط همین چند تا عکسو گرفتید؟
تنبلی نکنید دیگه عکسارو اپ کنید

**Babak** · 24-04-1391 ,07:28 بعد از ظهر

نوشته اصلی توسط 7thRING

بابک جان ممنون.
فقط همین چند تا عکسو گرفتید؟
تنبلی نکنید دیگه عکسارو اپ کنید

سروش یه خستگی در کنه همه عکس ها رو آپ میکنه حله

**tirdad8** · 24-04-1391 ,08:55 بعد از ظهر

به ! بابک عکسای حرفه ای انداختی رو موتور حین رانندگی! رو نکرده بودیااا عکساروو! از همه دوستای عزیزم ممنونم که اومدن و باعث شدن به هممون خوش بگذره، سفر خیلی خوبی بود، پر از ماجرا و خاطره. از سروش بابت چیدن این سفر ممنون، لیدر خیلی خوبیه از آشنایی با دوستای جدیدم بابک و مهران خیلی خیلی خوشحالم، بچه های فوق العاده با صفایی هستند. از مهرانم یه تشکر ویژه که باعث شد تجربه ی ریس تو مسیر طولانی رو داشته باشم.

منم یه عکس گرفتم از لحظه ای که بچه ها خواب بودند و در اوج خستگی.. و باقی ماجرا

[فقط کاربران می توانند لینک هارا ببینند. ]

بچه ها هرکی عکس گرفته آپ کنه

**soroush adventure** · 24-04-1391 ,10:40 بعد از ظهر

سلام به دوستای با عشقم .
اول از همه از بچه های گلی که منت سر ما گذاشتن و تشریف اوردن تشکر ویژه دارم . بابک- مهران- ارمان -نوید -ساسان که حتی تو خستگی و قسمت های سخت برنامه هم فقط لبخند به لب داشتن
پنجشنبه ساعت 3 حرکت کردیم به سمت الیمستان و ساعت 8 اونجا بودیم همه جا رو مه گرفته بود یه کمی هم نم بارون میزد هوا و فضا بسیار عالی بود و تا تونستیم ریه هامونو از اون هوا پر کردیم . به بالای جنگل که رسیدیم یه خستگی کوچیک در کردیم و تصمیم گرفتیم شب رو بریم محمود اباد ویلای یکی از بچه ها. به 2 دلیل اول اینکه احتمال دادیم امام زاده پر باشه و چادر زدن هم تو شب بارونی یکم سخت بود و دلیل دوم اینکه مسیر افرودی که قرار بود بریم کاملا گل شده بود + مه غلیظ.
شب رو تو ویلا موندیم فرداش یه دستی به اب زدیم . همونجا هم مهران روانی شدن رو تجربه کرد و ابزاز خوشنودی داشت بسی زیاد .
ظهر تصمیم گرفتیم که بریم به سمت جنگل چمستان برای نهار و لذت مضاعف ولی در بین راه روان اینجانب روانی شد !!! موتور به زرت زرت افتاد و خاموش شد . فبل از خاموش شدن صدای سوپاپها خیلی زیاد شده بود بنابراین اول در سر سیلنر رو باز کردیم .10 کیلو ابزاری که بردیم اینجا به دادمون رسید.
بعد از باز شدن موتور چشامون ور قلمبید! مهره سر اسبک که برای فیلرگیری هست دراومده بود و ناپدید شده بود . ساسان کاشف به عمل اورد که مهره رفته لای زنجیر تایم و خلاصه با بدبختی از اون لا درش اوردیم و موتور رو بستیم دیگه برای جنگل دیر شده بود از همونجا سرو ته کردیم برای تهران موتور منم سر اون داستان ایراد پیدا کرده بود باید فقط با دور موتور بالای 9000 میرفتم وگرنه حرکت نمیکرد ( اصن یه وضی )
رسیدیم به پلیس راه گزنک گفتن جاده شلوغه بازرس هم تو جاده هست از اینجا به بعد نمیشه برید باید تا فردا صبح صبر کنید و فردا ادامه بدین ما هم کنار یه رستوران بساط خواب رو برپا کردیم و خسبیدیم و امروز ظهر رسیدیم.
عکس کم گرفتم sorry . نوید اون عکسایی که دل و روده موتورو ریختیم بیرون رو بزار