|
|
|
سلام به همه دوستان .
مدتی به نحو شدیدی گرفتارم و کمتر میرسم سر بزنم به انجمن . الان داشتم داستان تصادف نوپو با بچه رو میخوندم و خدا رو شکر که مسئله حل شد و بچه هم آسیب جدی ندید .
حالا بشنوید از قصه این چند روز ما :
این رادیسون 250 طفلی ما این چند وقت توی پارکینگ داره خاک میخوره و بعلت بدی آب و هوا خیلی کم سوارش شدم .
شب دیر رسیده بودم خونه و تا حدود ساعت 3 شب هم داشتم حساب کتابهای سال رو جمع و تفریق میکردم . خلاصه عرض کنم دیر وقت خوابیدم و صبح دیدم صدای زنگ در میاد . دیدم پشت در مجتمع یه افسر نیروی انتظامی ایستاده و خلاصه گفت آقای فلانی ؟ پای آیفون گفتم بفرمایید . گفت شما یه تریل 250 دارید ؟ پیش خودم گفتم ای بابا حتما کسی ازمون شاکی شده که مامور اومده در خونه . هر چی فکر کردم دیدم بزرگترین خلاف ما با این موتور پریدن از جوب برا فرار از ترافیک بوده .... ... به ماموره گفتم بله . گفت موتورتون کجاست ؟ گفتم همینجا توی پارکینگ کلی هم خاک روش نشسته . ماموره گفت تشریف بیارین . در رو باز کردم و خودم هم رفتم پارکینگ که دیدم ای بابا جا تره و بچه نیست !!!! موتور نبود .....
ماموره گفت شانس آوردی سارق رو گرفتیم و موتورت هم الان در فلان مغازه هست برو موتور رو بردار بیا کلانتری .....
گفتم سارقه کجاس ؟ دیدم توی ون رو نشون داد و گفت توی ونه ... رفتم دیدم تخم ...گ از اقوام همسایه های مجتمع هست ....
خلاصه رفتم و موتور رو از در مغازه ای که آدرس داده بود برداشتم . زده بود فقل فرممون رو شکونده بود و کل سیم کشی رو هم طوری به هم ریخته بود که دیگه نه نور پاپیین نه زنون نه دزدگیر دیگه هیچ کدوم کار نمیکنه فقط خود موتور با سوئیچ روشن شد و رفتم کلانتری .
حالا این وسط گیر دادن موتور رو هم بزار توی خود حیاط کلانتری ...
رفتم قسمت تجسس دیدم پسره سلام هم میکنه و میگه ببخشید و ..... دوتا پس گردنی بهش زدم و گفتم آخه توله سگ اگه نگرفته بودنت که الان موتور رو برده بودی و به ریش من داشتی میخندیدی و با رفیقات حس زرنگی میکردی ...
میگفت اگه مادر پدرم بفهمن سکته میکنن و ...... خلاصه دیدم مادر پدره از بیخبری از بچشون نگران میشن شماره خونشون رو از اقا دزده گرفتم و زنگ زدم به مادرش با لحن ملایم داستان رو گفتم ... مادره بیچاره داشت سکته میکرد ....
موتور رو از کلانتری برداشتم و آوردم خونه و یه قفل دیسک هم از همین طرفا گرفتم 20 تومن و زدم به دیسک عقب فعلا تا فرصت کنم بعد از عید موتور رو ببرم برای برطرف کردن مشکلات سیمکشی و چراغها و دزدگیر و ......
راستی تا حالا فقط 100 تا شیرنی به سه نفر دادم .
ادامه قسمت جالب داستان در پست بعدی .....
داستان پسر خاله منم که شاید شنیده باشی که یارو به عنوان مامور میشینه پشت موتورش و میره - میره و میره میره و هنوزم داره میره و عشق میکنه
دزد خیلی زیاده همه حواسشون باشه
به سلامتی همه اونایی که ما رو همین جوری که هستیم دوست دارن وگرنه بهتر از ما رو ، همه دوست دارن....
aligsx, aliz, Duran, M@hy@r, matrixaidin, Mohammad62, Silver_Star, کوروش, شهرام
دزد حتما قراره خسارت موتورو بهتون بده درسته؟
چند وقت باید بره زندان؟
دادا زندان کجا بود پارسال دوچرخه ی منو زدن 1 ماه بعد پیدا شد اول که نشناختمش بعد از روی نشونه هاش فهمیدم مال منه.
گرفته لاستیک ماستیک کمک و... رو رنگ زده بود اونم چه رنگی : با اسپری زرد و قرمز !!!!! تازه شماره شاسی زیر تنه دوچرخه رو گرفته بود سنگ زده بود انگار repsol دزدیده!!!!!!
طرفو گرفته بودن هی می گفت ببخشید بعدش 20-30 ت شیرینی دادمو دوچرخه رو گرفتم اومدم.
اونو یه شب تو بازداشتگاه نگه داشتن بعدش تورو بخیر مارو به سلامت.
Geminis
社
آسمون شهرم پره صدای نعرست
سیگار دستم مثه زنای هرزست
قسمت جالب داستان تازه بعدش شروع شد /
ناهار رو نخورده بودم دیدم موبایلم زنگ میزنه و شماره غریبه / بابای پسره (آقا دزده ) بود ......
خلاصه با هزار زبون که آقا تو رو خدا بیا رضایت بده این بچه رو دارن میفرستن دادسرا و ..... بابای طرف اومدم دنبالم و بردمون کلانتری ... دیدم پسره داره اعتراف میکنه که با دوتا همدست دیگه یکیشون از در پریده بالا و موتور رو از درب اصلی که نسبتا کم عرض هست آوردن بیرون (شانس آوردیم ریموت نداشت و الا گمونم ماشین هم از در پارکینگ میبرد) مادر پسره هم اومد و دیدم آشناس زیاد دیده بودمش تو ساختمون . خلاصه مادره که داشت غش میکرد از بس گریه کرده بود و بابا ه هم که طفلی آدم بدی هم بنظر نمی رسید از خجالت سرخ شده بود و میگفت مدیر مدرسه پسره هم گویا مطلع شده و میخواد از مدرسه اخراجش کنه. دیدم چشمون هر روز تو چشم همسایه که فامیل ایناست هست از طرفی دیدم پسره نگو فقط قدو قوارش بزرگ نشون میده و زیر 15 سالشه .... پیش خودم گفتم بره حبس دیگه فاتحش خوندس و میشه استاد سرقت و خلاصه زندگیش تا آخر عمر خراب میشه ...... یه رضایت نامه نوشتم و گفتم برم دنبال کارام این آخرین روزای سال ......
رئیس کلانتری دولت آدم سختگیریه گویا گیر داده گفته در هر حال بفرستنش دادسرا . خلاصه خونه بودم دیدم بابا ه زنگ زد که فلانی میگن توی دادسرا جلوی قاضی هم باید باشی و رضایتت رو اونجا هم اعلام کنی.....( کلی کار عقب افتاده داشتم خدا وکیلی ) . دیدم راهی نیست گفتم باشه کجاس این دادسرا ؟ گفت دادسرای افراد زیر سن قانونی طرفای عوارضی سابق اوتوبان . با مامور و پسره و ننه و بابای طرف راهی شدیم برا دادسرا ..... عجب جونورایی اونجا میشه دید که عمرا میون خلافکارای سن قانونی بشه لنگشون رو پیدا کرد . . . . . . شانس پسره یه قاضی خوش قلق خورد به پستش و من هم گفتم بچگی کرده آقای قاضی و این عشق موتور بوده میخواسته بره یه دوری بزنه و برگردونه موتور رو ..... خلاصه قاضی هم دید ما شاکی نیستیم دستور آزادی به قید کفالت طرف رو داد تا اون دوتا همدستاش هم بیارن دادگاه و ......
فرداش دیدم بازم بابای پسره زنگ زد که فلانی یه توک پا بیا کلانتری ..... گفتم باز چی شده ؟ دیدم میگه باید بیای کلا دزدی رو انکار کنی والا اینطور که گفتن علیرغم رضایت تو بخاطر جنبه عمومی بزه بازم میندازنش حبس .... )
دردسرتون ندم ما دوباره را افتادیم رفتیم کلانتری و نوشتیم این پسره قصد سرقت نداشته موتور رو برداشته دور بزنه و میخواسته برگردون بزاره پارکینگ که مامور میگیردش. خلاصه بابا ه دیگه کلافه بود از این خریت پسره .... شنبه هم باید دوباره برن دادسرا و احتمالا پرونده مختومه بشه ..
البته من که باورم نمیشه این پسره بار اولش بوده ولی معلوم بود اولین بار بود گیر افتاده و کلی ترسیده بود .... خدا کنه براش درس عبرت بشه بلکه دست از اینجور خریتا ورداره .
بیچاره ننه باباها از دست این جور جونورا چی میکشن .... آبرو و حیثیت یه خانواده رو اینا به باد میدن ... خلاصه قسمم هم دادن به فامیلشون توی ساختمون خبر ندم .....
فعلا هم که خبری نشده کسی بیاد بخواد خسارت ما رو بده ...... ما هم که اینکاره نیستیم بریم یقه ننه بابای طرف رو بگیریم که .....
خلاصه تا جاییکه میتونید قفل و کلون بزنید به وسایل نقلیتون که اگه بره دیگه پیدا کردنش با .....
اگه تا عید هم نشد آنلاین بشم پیشاپیش سال نوی همگی مبارک و به شادی و میمنت و سلامتی برای خودتون و خانواده محترم
داداش دمت گرم واقعا مرام ریختی براش.
پسره عجب احمقی بوده شبه عیدی ببین ننه باباهرو به چه گرفتاری ای انداخته.
Geminis
社
آسمون شهرم پره صدای نعرست
سیگار دستم مثه زنای هرزست
آخع کار گرفتن که الکی نیست :دی
تجربه میخواد,همینجوری هم بدست نمیاد که..:دی
من بودم تا خسارت موتورمو نمیگرفتم رضایت نمیدادم دیگه خسارت موتورت که حقته..
میخوای منو ببینی پس در لپتاپو ببند.....
داداش خیلی مردی خوب کردی ولش کردی ...
از رود پرسیدند از چه زلال شده ای ؟ ........... گفت : گذشتم .....
بله سرقت از جمله جرائمی هست که دارای دو جنبه عمومی و خصوصیه که با گذشت، جنبه خصوصیش ساقط میشه ولی از باب جنبه ی عمومی، جرم قابل تعقیبه البت به خاطر گذشت، به طرف تخفیف می دن. حالا این وسط نکتش اینه که تو رویه کنونی ظاهرا اگه بخوان کلا بی خیال یه نفر بشن، شاکی باید از بیخ منکر ماجرا بشه، حالا برای من سواله که وقتی جنبه عمومی رو گذاشتن یعنی مرجع قضایی یا ضابط اگه فهمید که فلان جرم اتفاق افتاده به هر حال باید رسیدگی کنه چه با گذشت شاکی و چه بی گذشت شاکی! ولی این میون انکار کلی ماجرا در حالی که همه شواهد دال بر وقوع جرمه، دیگه از اون تبصره هاس که خیلی باحاله! آخر سالی همه با هم خوب شدن مثل اینکه، همون زیر سیبیلی و غمض عین !
ولی خدا رو شکر به هر حال برای هر دو طرف خوب شد مثل اینکه
جکت پایینه...!
راز موفقیت در زندگانی سه چیز است: چیز اول،چیز دوم و چیز سوم...!
آپلود دائمی عکس: www.picofile.com
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)
قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران
علاقه مندي ها (Bookmarks)