ادامه
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]جمعه همه به چيز خوردن افتاده بوديم!!!
اینم یه عکس ژورنالیستی خوشگل از علی (منطقه آب سرده)
اینجا من و علی داشتیم می رفتیم تا به مقاصد شوممون دست پیدا کنیم
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
قضيه شير بنزين چي بود
اینجا هم هنوز آب سرده س (یه نمای واید از موتور ها)
بعد از این ها من یهو به سرم زد که از همون شیبی که به هزار و یک مصیبت پایین او.مدیم ، برم بالا---ت
و غلت كردي با موتورت
همه رو به گ _ا دادي!!!:vahidrk:
البته میخواستم فقط برم تست کنم و برگردم ... اما ،،،
همونجور که داشتم میرفتم یهو دیدم 10 متر بیشتر نمونده تا بالای کوه ، منم طمع کردم و رفتم ؛ اما تو یه حرکت نفهمیدم چی شد ، ولی همینو فهمیدم که سر موتور رفت رو یه سنگ و موتور برگشت به سمت راست (ینی سمت پشت کوه)
هفته بعد ميري يك شولدر ميخري!!!
در ضمن شولدر من فروشيه
فقط سعی کردم خودم رو از رو موتور پرت کنم تا موتور روم نیوفته
بعد از دوسه تا قلت ، تونستم خودمو نیگه دارم
برگشتم بالا سرم رو دیدم ، دیدم خوشبختانه موتور همونجا که خورده زمین ، دسته موتور رفته تو گل و گیر کرده
بعد رومو کردم اونور تر دیدم کلام 7-8 متر اونور تر افتاده !
دست زدم به سرم دیدم نیس ! واقعا از سرم در اومده بود (چون بندش رو نبسته بودم)
دقیقا از همونجا که نشسته بودم این عکس رو گرفتم
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
بعدش هم 5-6 بار دیگه هم همون جا افتادم (ینی همون پشت کوه)
دهنم سرویس شده بود
نا نداشتم خودمو بلند کنم ، چه برسه به موتور
تازه استارت هم که Disable بود (هر بار که موتور میوفتاد ، کاربرات فلوت میکرد و باز هزار بار هندل بزن تا روشن شه)
یه وعضی بودا
کاملا فحش هایی که به خودم می دادم تو ذهنم هست....
اینقدر همونجا بوق زدم ، تا مجتبی منو پیدا کرد و اومد کمکم
دمشگرم خیلی زور زد ، اما 2 نفری هم نمیشد
دیگه علی هم اومد و با راهکار های مفیدش باعث شد تا نجات پیدا کنم
بگذریم
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...] [Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اینم مسیری که دوستان مجبور شدن بخاطر کله شقی من بیان بالا
و بعد از اینکه اومدیم بالا... خستگی مفرط
فقط همه دنبال آب میگشتن تا گلوشون تازه شه
یادمه یه بطری آب دیدم ، اومدم برش دارم که آقا مسعود گفت ، اون رو از رود خونه آبش کردما ، آبش کثیفه ; منم گفتم کثیفه !؟؟
الان تو این آب گ و ه هم باشه میخورم !
یادش بخیر لحظات چيز خوردن ممل!!!:vahidrk:
اينجا جايي كه ايمان و فلك رفته به باد:retarded:
بكن شورت گل گلي رو از پات!!!:25r30wi:
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
و در آخر به کمک دوستان همه اومدن بالا
چه فلات ها
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
چه روان ها
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
ولی از تو نگاه همه شون میشد فهمید که فقط دوست دارن منو له کنن
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...] [Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
دوباره ادامه دادیم به مسیر
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
البته تشنگی هم ول کن ما نبود (فکر میکنم بخاطر کالباس و خیار شور بود)
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
ياد فيلم هاي راز بقا افتادم !!!
بوفالو ها مي خوان آب بخورن كه يك دفعه شير ها حمله مي كنند!!!:retarded:
بعد از صرف ناهار در منطقه سد ، دوباره به مسیر ادامه دادیم
رفتیم بالای کوه ها
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
و به جایی رسیدیم که به قول جواد : ایمان فلک رفته به باد !!!
چه چیزایی که رو زمین نیوفتاده بود !!!
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اینم یه عکس دسته جمعی در آخر کار
علی اذیت میکرد نمیذاشت عکس بگیریم
ما هم مجبوری ، بصورت عملیاتی Hidden ش کردیم
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
خب تموم شد
بازم شرمنده دوستان بابت این تاخیر
ایشالله کلیپ هم در مرحله تدوین هست و ایشالله در فرصت های بعدی آپ میشه
یحتمل فردا
فعلا
علی علی