عالی ما منتظر قسمت های بعدیش هستیم.....عکساتم بزار رو سایت مدیرا میزارن پست 1
نمایش نسخه قابل چاپ
عالی ما منتظر قسمت های بعدیش هستیم.....عکساتم بزار رو سایت مدیرا میزارن پست 1
فکر کنم انشالا قسمت آخر هستش:
-اه محمد توئی؟توکه رفتی بالا؟-
-نه من سقوط کردم تو این دره
-دهنت آسفالت من به امید اینکه تو رفتی بالا بدون زمین خوردن اومدم بالا اگه نه میخوردم زمین
-اینارو ولش کمک کن...
-بابا اینجا شیب خیلی خفنه نمیشه بری بالا باید برگردی...ب
باهزار بدبختی 3 نفری موتورو رسوندیم نزدیک راه اصلی تا بقیشو خودش بره.
این شد 3 تا موتور که بدبختیشو من کشیدم!
رفتم دیدم موتور مسعود هم مونده چون لاستیکش ریس شده بود هرچی گاز میداد لیز میخورد...یه دستی هم به اون رسوندم شد 4 تا موتور!
یه کم بالاتر امیر مسعود رو دیدم گیر کرده بااونو دست رسوندم شد 5 تا موتور!اونم رفت و رسیدم به جواد اقای خودمون!اون مثل من کمک کرده بود و نای حرکت نداشت!در حدی خسته بودیم که زور نداشتیم کلاچ رو فشار بدیم!به هزار بدبختی اون رسوندیم بالا...شد 6 تا موتور!به نظرتون چیزی ازم باقی موند؟
هنوز بدم درد میکنه!شب تا صبح خابم نبرد و باعث و بانیش(موتور قرمز)رو نفرین کردم!بعدش تازه اول اعصاب خوردیها بود!اینجا هیچکی دست به موتورش نمیزنه وقتی میاد کوه تازه یادش میاد زنجیر شله!پیچهاش بازه!کلاچ نداره!بنزین نداره!لاستکیش پنچره...بابا توروخدا به موتوراتون برسین!
هر 100 متر یکی وایمیستاد!خلا
صه رفتیم جای سد و کنار رودخونه ناهار رو هم زدیم بر بدن و منو مسعود و محمد سه ترکه رفتیم پرش زدیمو آب تمیز آوردیم برای بچه ها...
مسعود رو سوار موتور کردم و دزدیدمش و رفتم وسط رودخونه خیسه آبش کردم...مسعود تک چرخ زد با کینه توزی اومد کوبید به روان قرمز و روان آر وی!
مسعود جان تک چرخ بلد نیستی نزن!چرا موتور مردم رو زیر میکنی!
بعد از کلی درگیری و کر کره خنده دوباره گازوندیم و رفتیم سر جاده و یه راست رفتیم خونه!تو راه دوباره اقای امیر مسعود یادش اومد بنزین نداره!مسعود آر ام رفت و ما موندیم تا بچه بی بنزین نمونه و تا پمپ بنزین رفتیم و تخته گاز رفتیم خونه!ببخشید خیلی طولانی شد فکر نکنم عکسها زیاد باشه ولی عوضش من زیاد تایپ کردم...
حوصله کردید همشو بخونید؟؟؟؟ممحمد جان عکسها یادت نره سریع بذار تو همین تاپیک.یاعلی
آره علی جان ، مرسی بسیار جذاب و مهیج دی:
هیچ وقت کسی از خوندن آفرودنامه خسته نمیشه چون لحظه به لحظه هیجان و تنشی رو با خودش به همراه داره
بازم مرسی
منتظر تصاویر هستیم :flower4:
خیلی عالی و جالب بود علی جان.....مرسی طرز نوشتنتم با حال بود...ایول.
افرود نامه خوبی بود.اما تحریف هم کردی اما الان وقت ندارم.آخر شب جوابتو میگم
شما روانی هاااا (موتور روان) هر کاری می کنید تا فلات رو خراب کنین
از بنزین موتور من بگیر تا لاستیک (اقا)مسعود :3ztzsjm:
---------- Post added at 10:27 PM ---------- Previous post was at 10:20 PM ----------
می دونم اینجا جاش نیست ، ولی دوستان موتور رو می خوام بفروشم
مشتری داشتین خبر بدین : 09153045752 || فلات 250 سفید مدل 90
موتور مسعود رو تو نبردي بالا بله يك سوم راه رو خودش رفت بعدش خورد زمين پاش خورد به سنگ.يك سوم هم من آوردم.باقيشم 3نفري كشيديم بالانقل قول:
نوشته اصلی توسط alinozad [Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
موتور امير مسعود رو هم خودم نشستم آوردم و خودشم هل مي داد(در ضمن كتي كلاجش رو زمين زده بود وكاملا كلاج در گير بود.دهنم آسفالت شد)
همش تقصير اون ممل خدازدست كه همه رو مجبور ميكنه دنبالش بريم.من اين راه رو يك بار ديگه برگشته بودم .اما ديروز مي خواستيم از توي آب برگرديم كه نشد
اين مت نتو عزيزم فقط اسپمه!!!نقل قول:
نوشته اصلی توسط roteal2007 [Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اگه فقط ميخواي تشكر كني كليد تشكر رو بزن همين!!!
مرسي
استاد حافظي دنبال فلات مي گردهنقل قول:
نوشته اصلی توسط novindesigners [Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اگه اون نخواست بازم يكي ديگه هست كه مي خواد
قيمت؟مدارك؟بيمه؟
راستي هرچي لاوزم يدكي داشتم همشو تموم كرديد كتي ترمز -قلوه و كتي كلاج-آچار پيچ تلمبه!:mad_majidonline:
كار من اين شده كه هر هفته كوله پشتي بيارم هر هفته يكي يك تيكه از موتورش رو بزاره توش!!:icon_pf (3):
من شدم امداد كوهستان:grouphugg:
هل بده
آچار بيار
مكانيك سيار
امداد موتور فلات قاره!!!!:14:
راستي با اينكه مسير ديروز مسير هيجان انگيزي بود ولي گند ترين آفرود عمرم بود!!!!:sleep:
چون 3روز بود به دليل اون تصادف يك وعده غذاي درست نخورده بودم
استراحت هم نداشتم
اعصاب خرد
ذهن خسته
الانم همين جورم!!
ماچاكر همه دوستان هستيم:flower4:
چرا عادت داری به دیگران....من از ایشون خواهش کردم پست بزنند تا بتونم قطعه بعدی رو وارد کنم!ایشون از دوستان اصفهانیه اینجانبند!نقل قول:
آقا ببخشید همه بخونید من اصلا دست به سیاه سفید نزدم!بیپیپ هورا بیپیپ هورا...اینکه دیگه تحریف نیست!داداش من،عزیز من ببین...نوشتم یه دستی رسوندم کمک کردم...دوتا موتورو کامل تنهائی آوردم بالا بقیه رو کمک کردم!کجاش تحریفه؟شما داشتی نفس گیری میکردی که از اسید لاکتیک زیاد بالا نیاری یادته؟تو همون حال اینجانب بدلیل تحمل لاکتیک بیشتر داشتم سنگهای جلوی پاتون رو برمیداشتم تازه قر هم میزدی بهم که حال ندارم دارم بالا میارم منم داشتم با نازت بازی میکردم!قبلشم بقیه رو کمک کرده بودم...اقا سردوشیارو من نمیخام بدین به جواد!:3ztzsjm: خدائی همچین گفتی تحریف نشسته بودم فکر میکردم خدایا کجاشو خالی بستم یا عوض کردم!!به خودم شک کرده بودم :25r30wi:
اقای محمد اقا عکس...عکاس به این تبلی ندیدم!همرو تو هچل انداختی!از پا و کمر و دست انداختی...عکساشم نمیدی؟!مگه نبینمت...
سلام به همگی
من متاسفانه هنوز نتم راه نیوفتاده و الان از تو کافی نت دارید صدای منو میشنوید
اول از همه یه عذر خواهی میکنم بابت این تاخیر !
و دوم هم یه عذر خواهی بدهکارم به دوستان ، بابت گندی که به آفرود این هفته زدم و همه رو از کت و کول انداختم (بخدا خودم از همه بیشتر دهنم سرویس شد)شرمنده دوستان !
بریم سراغ عکسها
الان عجله هم دارم ، دیگه زود باس آپ کنم فقط
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اینجا همون جایی هست که جواد اومد روان مسعود آقا رو رد کنه ، ولی خودش ناک اوت شد !
می بینید کجا پرت شده !
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اینجا هم دوستان ، و جواد داره از اونجایی که پرت شده صعو.د میکنه
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
مجتبی ، و امیر مسعود
پرچم بالاس
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
مجتبی و فلاتش
جالب اینجاس که هر هفته موتور مجتبی با یه دست استیکر متفاوت میاد آفرود
آخه خودش تو کار کاتر و این حرفاس.... حسابی به موتورش حال میده
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
آقا مسعود با روان خوشگل
لوازم اینمیش تو حلقم
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اینم یه نمای زیباوش از روان علی
شرمنده اینقدر کوتاه مینویسم (آخه خیلی عجله دارم)
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اینجا هم مقصد اولیه مون هست ینی همون آب سرده !
که دوستان زحمت چایی رو کشیدن
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اینم صبحونه که تو راه با جواد گرفتیم
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اینم یه عکس دسته جمعی تو آب سرده !
زین پر پر شده ی موتور مجتبی ، تو عکس کاملا مشهوده
پایان قسمت اول
ادامه
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اینم یه عکس ژورنالیستی خوشگل از علی (منطقه آب سرده)
اینجا من و علی داشتیم می رفتیم تا به مقاصد شوممون دست پیدا کنیم
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اینجا هم هنوز آب سرده س (یه نمای واید از موتور ها)
بعد از این ها من یهو به سرم زد که از همون شیبی که به هزار و یک مصیبت پایین او.مدیم ، برم بالا
البته میخواستم فقط برم تست کنم و برگردم ... اما ،،،
همونجور که داشتم میرفتم یهو دیدم 10 متر بیشتر نمونده تا بالای کوه ، منم طمع کردم و رفتم ؛ اما تو یه حرکت نفهمیدم چی شد ، ولی همینو فهمیدم که سر موتور رفت رو یه سنگ و موتور برگشت به سمت راست (ینی سمت پشت کوه)
فقط سعی کردم خودم رو از رو موتور پرت کنم تا موتور روم نیوفته
بعد از دوسه تا قلت ، تونستم خودمو نیگه دارم
برگشتم بالا سرم رو دیدم ، دیدم خوشبختانه موتور همونجا که خورده زمین ، دسته موتور رفته تو گل و گیر کرده
بعد رومو کردم اونور تر دیدم کلام 7-8 متر اونور تر افتاده !
دست زدم به سرم دیدم نیس ! واقعا از سرم در اومده بود (چون بندش رو نبسته بودم)
دقیقا از همونجا که نشسته بودم این عکس رو گرفتم
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
بعدش هم 5-6 بار دیگه هم همون جا افتادم (ینی همون پشت کوه)
دهنم سرویس شده بود
نا نداشتم خودمو بلند کنم ، چه برسه به موتور
تازه استارت هم که Disable بود (هر بار که موتور میوفتاد ، کاربرات فلوت میکرد و باز هزار بار هندل بزن تا روشن شه)
یه وعضی بودا
کاملا فحش هایی که به خودم می دادم تو ذهنم هست....
اینقدر همونجا بوق زدم ، تا مجتبی منو پیدا کرد و اومد کمکم
دمشگرم خیلی زور زد ، اما 2 نفری هم نمیشد
دیگه علی هم اومد و با راهکار های مفیدش باعث شد تا نجات پیدا کنم
بگذریم
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...] [Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اینم مسیری که دوستان مجبور شدن بخاطر کله شقی من بیان بالا
و بعد از اینکه اومدیم بالا... خستگی مفرط
فقط همه دنبال آب میگشتن تا گلوشون تازه شه
یادمه یه بطری آب دیدم ، اومدم برش دارم که آقا مسعود گفت ، اون رو از رود خونه آبش کردما ، آبش کثیفه ; منم گفتم کثیفه !؟؟
الان تو این آب گ و ه هم باشه میخورم !
یادش بخیر
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
و در آخر به کمک دوستان همه اومدن بالا
چه فلات ها
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
چه روان ها
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
ولی از تو نگاه همه شون میشد فهمید که فقط دوست دارن منو له کنن
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...] [Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
دوباره ادامه دادیم به مسیر
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
البته تشنگی هم ول کن ما نبود (فکر میکنم بخاطر کالباس و خیار شور بود)
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
بعد از صرف ناهار در منطقه سد ، دوباره به مسیر ادامه دادیم
رفتیم بالای کوه ها
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
و به جایی رسیدیم که به قول جواد : ایمان فلک رفته به باد !!!
چه چیزایی که رو زمین نیوفتاده بود !!!
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
اینم یه عکس دسته جمعی در آخر کار
علی اذیت میکرد نمیذاشت عکس بگیریم
ما هم مجبوری ، بصورت عملیاتی Hidden ش کردیم
[Only registered and activated users can see links. Click Here To Register...]
خب تموم شد
بازم شرمنده دوستان بابت این تاخیر
ایشالله کلیپ هم در مرحله تدوین هست و ایشالله در فرصت های بعدی آپ میشه
یحتمل فردا
فعلا
علی علی