|
|
|
گپی با تریل !
نوشته احمد ابو علی زاده
وقتی روی زینت می نشستم ، یک آن احساس می کردم روی زین اسبم ، واقعاً هیبتی داشتی ، فرمون نرمت با آن گاز دل نشینت ، آدم را به هوس می انداخت تا مي خوره ، گاز بده ، ما که اغلب به تو می گفتیم ((تریل )) کاری به اسم و رسمت نداشتیم که حالا هوندا هستی یا یاماها ، یا به قول بعضی با کلاسها ، موتورکراسی ، آن رنگ قرمزت واقعاً قشنگ بود ، البته نه ازجهت (قرمزته) یا (آبیته) ، نه ، رنگ برازنده ای داشتی ، هرچند توی جبهه مثل خود ما خاکی می شدی و با گل مالی شدن رنگ خاک می گرفتی ، اون روزها برای خودت ویژه بودی و یکه تاز ، چون مخصوص جبهه بودی ، اگر توی شهر هم پیدا می شدی باز در اختیار برو بچه های بسیج و جهاد بودی ، یادت میاد چقدر توی جبهه با هم حال میکردیم ؟ مخصوصاً توی خاک ریز و موقع آتش ریختن دشمن ، فرارکردن با تو زیرآتش گلوله ها حال می داد ، سرم را روی فرمونت می چسبوندم ومی دادم دمِ گاز .
تریل جان تو برای خودت آچار فرانسه جبهه بودی ، گاهی پیک می شدی و مراسلات بین مقرها رو جابجا می کردی ، بعضی وقت ها هم قاصد خوش خبر بودی و نامه های رزمندگان را می رسوندی ، حتی آمبولانس هم می شدی و زخمی ها را از خط خارج می کردی . برو بچّه های اطلاعات عملیات هم سر و سرّی با تو داشتند مخصوصاً زمان عملیات ها گره گشای ارتباطات بودی .
یادته آر پی جی زنها چطوری از روی تو تانک های دشمن را شکار می کردند یا بی سیم چی ها را جابجا می کردی ، قربون اون موتور پرقدرتت برم ، واقعاً توی سربالایی های کوههای غرب حرف نداشتی ، بایک هندل روشن می شدی ، توی چاله چوله های دشت مثل اسب می تاختی ، راستی تریل جان خیلی حالت خنده دار می شد ، اونجا که توی شهرها بعضی ها باتو پُز می دادند ، که ما هم بسیجی هستیم و موتور تریل داریم ، با این کار خودشون را به رخ مردم می کشیدن و فخر می فروختند ، چون آخر موتور تریل و دست هر کسی نمی دادند .
تریل جان تو هم توی جبهه خیلی لت وپار و تلفات دادی ها ، زخمی شدی ، چشم و چالت را از دست دادی ، روی دو چرخ با ابهت می رفتی ، آش ولاش و ترکش خورده برمی گشتی ، گاهی اوقات که دیگر به درد نمی خوردی ، اعضاء سالمت به تریل های زخمی اهداء می شد و دوتا یکی و شاید چند تا یکی می شدید ، من همیشه سعی می کردم هوات را داشته باشم ، نمی ذاشتم بی ملاحظه گی بات داشته باشند. اصلاً همینطوری دست هرکسی نمی دادمت ، آب و روغنت به موقع بود ، گازت هم هیچوقت تا آخر تو دستم نرفت ، راستی یادته آن بار بعد از تکِ عراق توی جبهه فاو ، وقتی از کنار اون بسیجی رد شدیم که تمام و کمال مثل عراقیها بود ، از لباس گرفته تا اسلحه وکلاه و غیره ، حتی سبیل کلفتی مثل اونها داشت و رنگ چهره اش هم سبزه بود ، ظن بردیم نکنه سرباز عراقی باشه و احیاناً بر اثر موج گرفتگی اومده سمت نیروهای ما ، برگشتیم ، امّا با احتیاط ، درحالی که مسلح هم نبودیم ،آروم از پشت سرش نزدیک شدیم، وقتی کنارش رسیدیم ، ازش پرسیدیم : اخوی ، کجا انشاءا...؟ با کمال ناباوری با لهجه لُری گفت : اِ خُم بِرُم مقر! روی ترک سوارش کردیم ، توی راه ازش پرسیدیم : آخه مرد حسابی نمی ترسی بچه ها با گلوله بزنن بکشنت ؟ گفت : سی چه ؟ گفتم : آخه پدر بیامرز ، کجات مثل ایرانیاس ؟ توکه همه چیزت ، حتی قیافه ات عراقیه ، لااقل لباس ایرانی بپوش ، بعد هم به مقرشون رسوندیمش و رفتیم .
خلاصه تریل جان توهم مثل خیلی چیزهای دیگه جبهه برای من یک خاطره شیرینی ، می دونی کجا دلم می سوزه؟ اونجائیکه امروزه توی شهرها می بینم جوونهایی که هم سن و سال اون موقع ما هستند با موتورهای تی تیش مامانیشون با کلی قرّ و فر توی خیابونها تک چرخ می زنن و ویراژ میرن و مردم آزاری می کنن ، تازه فکر می کنن کوه قاف را فتح کرده اند و تنها خودشونن که موتور سوارن و کسی به گرد پاشون نمی رسه ، نمی دونن موتور سوارهای واقعی اونهایی بودند که زیر رگبار گلوله ها و آتش خمپاره ها برای دفاع از ناموس و کشور که امروزه برای خیلی ها پشیزی نمی ارزه ، باموتور می تاختن و دمار از روزگار عراقی ها درمی اوردند و در این راه جونشون را هم می دادند . باشه اشکالی نداره ، بذار ما را قدیمی و اُمُّل و دِمُدِه بدونن ، گناهش تو گردن اونهائیکه به هرچیزی چسبیدند به جز کار فرهنگی برای جوونا و اونها را به حال خود رها کردند .
سرتو درد آوردم ، ببخش که وقت تو گرفتم ، آخه این روزها کمتر کسی پیدا میشه درد دل امثال ماها را گوش کنه ، یا اصلاً حرفمونو بفهمه ، خیلی وقتها بغض گلومو می گیره ، چاهی هم که پیدا نمیشه سر کنم توشو داد بزنم ، یواشکی اشک می ریزم و آه می کشم ، اگر یه چندتا رفیق مثل تو نباشه که باشون دردل کنم که دیگه دق می کردم .
هرکجا هستی خدا حفظت کنه ، به امید دیدار ، خدا نگه دار .
دوستان عزيز از گزاشتن پستهاى اسپم و بى محتوى جدا خوددارى كنيد
!NAVID!, *سیّدسعید*, abdi, Ali, alisu, Alivamp, hamed510, hoossein, hosseinm, irani, Mohammad.r, omidco2003, r.hasani7023, r3zamhr, s.mm, sultan59, معمار, VAHID, Yavar, ZirCgari, رامین آفرود
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
انجمن موتورسيکلت ايران(پرشین موتور) جهت بالابردن سطح فرهنگ و اطلاعات در زمينه موتورسواري راه اندازي شده است
شماره سامانه پيامکي انجمن : 50002666994466
برای ثبت شماره خود در سامانه پیامکی نام و نوع موتور خود را به شماره فوق پیامک کنید.
لطفا در هنگام کپی برداری مطالب و عکس ها منبع و لینک سایت ذکر شود.
تبدیل فینگلیش به فارسی (بهنویس)
قدرت گرفته از ویبولتین - طراحی قالب توسط وی بی ایران
علاقه مندي ها (Bookmarks)