موضوع: 30 سال دیگه در پرشین موتور

به نظرتون 30 سال دیگه هر کدوم از ما چی کار میکنیم و کجاییم ؟ یا اصلا هستیم یا رفتیم اونور پیش حوریا
و باشگاه تو چه وضیعته ؟
من اول از خودم شروع کنم اگه بر اثر حادثه تا اون وقت فوت نکرده باشم حتما بر اثر اضافه وزن فوت کردم
اگرم زنده باشم یه روز در میون به باشگاه سر میزنم و از خاطرات جاهلی خودم با موتور های 50 سال پیش برا
جوونا میگم و اونا هم میگن این پیر خرفت تپل فقط بلده بگه اون روزا موتور سنگین غیر مجاز بود و ما کلی مشقت کشیدیم


کنجی = هم چنان به سیگار کشیدن ادامه میده و متقده که سیگار چیز بدیه در ضمن چند بار عمل قلب باز انجام داده

novia = او بالاخره سایت usa motorcyle میخره و هر هفته از موتور سیکلت های جدید برامون نتایج تست هاش را میزاره

نیما نادری = او کتاب نبرد من را به چاپ میرسونه و در اون از حقایقی در مورد شرکت کویر پرده بر میداره
هم اکنون سهام دار بزرگ شرکت ktm هم است

تعداد عضو های باشگاه هم به 100 هزار نفر رسیده
قرار ملاقات ها در سطح بین المللیه مثلامسول قرار ها که احتمالا نوه ی eror باشه میگه اونا که پایه هستن فردا میخایم بریم
آنتالیا کنار دریا !!!

بچه ها فقط احترام را رعایت کنید کسی ناراحت نشه و ادامه بدید

علی فغفوری:دیگه خسته شده ازین موتورای بی کیفیت و یه موتور جدید ساخته و تو مرحله ی تست جاده ای مونده آخه به قول خودش 50% قضیه حله اونم اینه که میدونم راه میره ولی 50% باقیش

من در کنکور 90 قبول شدم و بعد گرفتن گواهینامه یه هیوسانگ گرفتمو تا خرخره تیون کردم وبعد به کلاس های بالاتر نقل مکان کردم.الان در سن 48 سالگی که به سر میبرم یاد کارای بچگانم و پست هام میفتم خندم میگیره و با بچه های پرشین موتور باهم جمع شدیم و جوونای آیندرو آموزش میدیم. این روزا زندگی خیلی خوبه و همه خوشحالن دیگه دوران سختی و جنگ در جهان تمام شده و همه در آرامش و صلح زندگی میکنن و زندان و قتلو و جنگ و زشتی ها به افسانه تبدیل شده و خدا نشسته با ما چای میخورد و من در سن 50 سالگی میمیرم آیا کسی به سر قبر من میاید.آه ه ه ه ه ه ه ه که روز های خوش چه زود گذشت و زندگی من به پایان رسید اگر در آن زمان هرچی داشته باشم میبخشم به همه مردم جهان اونایی که نیاز مندن البته در اون زمان فقیری دیگر نخواهد بود دلیلش هم وجود عدالت در جهان است
کنجی:بعد از ترک سیگار در 30 سال بعد خانواده ی موفقی دارد و خانوادش بهش افتخار میکنن
علی رضا:متوجه میشه که یه پک به نابودی زندگی نمیارزه
حسن:به مدل های جدید نیکد نقل مکان کرده و صاحب خانواده شده
همه حالمون خوبه.یروز خوب میاد که ما همو نکشیم با هم دوست باشیمو دست بندازیم رو شونه های هم مثل بچگیا تو دبستان هیچکدوممونم نیستیم بیکار در حال ساختو ساز ایران واسه اینکه خسته نشی اینبار من خشت میزارم تو سیمان بعد این همه بارونه خون بالاخره پیداش میشه رنگین کمون دیگه از سنگ ابر نمیشه آسمون به سرخی لاله نمیشه آب جوب موذن اذان بگو خدا بزرگه بلا بدور مامان امشب واسمون دعا بخون.راستی وقتی یروز خوب میاد شاید از چیزی نمونه جز خوبیا نا امنو خراب نیست همچی امنو امان کرماهم قلقلکمون میدنو میشیم شادروان آسمون به چه قشنگه کنار قبر سبزه چمنه هیچ مغزی نمیخواد در ره فقط اگه صبر داشته باشی حله دسته اجنبی کوتاست از خاک نگو او کو تا فردا اگه نباشم میخوام میخوام یه قول بدی بهم که هر سربازی دیدی گل بدی بهش دیگه هیچ مرغی پشت میله نیست هیچ زنه آزاده ای بیوه نیست دخترم بابات داره میاد خونه برو برا شام میز بچین

نوشته اصلی توسط rider

من در کنکور 90 قبول شدم و بعد گرفتن گواهینامه یه هیوسانگ گرفتمو تا خرخره تیون کردم وبعد به کلاس های بالاتر نقل مکان کردم.الان در سن 48 سالگی که به سر میبرم یاد کارای بچگانم و پست هام میفتم خندم میگیره و با بچه های پرشین موتور باهم جمع شدیم و جوونای آیندرو آموزش میدیم. این روزا زندگی خیلی خوبه و همه خوشحالن دیگه دوران سختی و جنگ در جهان تمام شده و همه در آرامش و صلح زندگی میکنن و زندان و قتلو و جنگ و زشتی ها به افسانه تبدیل شده و خدا نشسته با ما چای میخورد و من در سن 50 سالگی میمیرم آیا کسی به سر قبر من میاید.آه ه ه ه ه ه ه ه که روز های خوش چه زود گذشت و زندگی من به پایان رسید اگر در آن زمان هرچی داشته باشم میبخشم به همه مردم جهان اونایی که نیاز مندن البته در اون زمان فقیری دیگر نخواهد بود دلیلش هم وجود عدالت در جهان است
کنجی:بعد از ترک سیگار در 30 سال بعد خانواده ی موفقی دارد و خانوادش بهش افتخار میکنن
علی رضا:متوجه میشه که یه پک به نابودی زندگی نمیارزه
حسن:به مدل های جدید نیکد نقل مکان کرده و صاحب خانواده شده
همه حالمون خوبه.یروز خوب میاد که ما همو نکشیم با هم دوست باشیمو دست بندازیم رو شونه های هم مثل بچگیا تو دبستان هیچکدوممونم نیستیم بیکار در حال ساختو ساز ایران واسه اینکه خسته نشی اینبار من خشت میزارم تو سیمان بعد این همه بارونه خون بالاخره پیداش میشه رنگین کمون دیگه از سنگ ابر نمیشه آسمون به سرخی لاله نمیشه آب جوب موذن اذان بگو خدا بزرگه بلا بدور مامان امشب واسمون دعا بخون.راستی وقتی یروز خوب میاد شاید از چیزی نمونه جز خوبیا نا امنو خراب نیست همچی امنو امان کرماهم قلقلکمون میدنو میشیم شادروان آسمون به چه قشنگه کنار قبر سبزه چمنه هیچ مغزی نمیخواد در ره فقط اگه صبر داشته باشی حله دسته اجنبی کوتاست از خاک نگو او کو تا فردا اگه نباشم میخوام میخوام یه قول بدی بهم که هر سربازی دیدی گل بدی بهش دیگه هیچ مرغی پشت میله نیست هیچ زنه آزاده ای بیوه نیست دخترم بابات داره میاد خونه برو برا شام میز بچین

آرزوی تک تک جملاتت

خودم: بالاخره شرکت روان برام ایمیل داده که بیا این قطعه را بگیر، کچلمون کردی، آبرومون رو بردی! همه جا میگن روان خدمات پس از فروش نداره!
علی پیکانپور: تو آخرین پرش از بالای آبشار نیاگارا با موتور پرید!یه قیاق کایک هم با خودش برده، هنوز داره پارو میزنه تا برسه به ساحل!
علی خرمیان: ریس کل بانک سویس شده!
حسن: با اینکه موتور یک لیتری خریده، بازم منتظره یه اتفاق خیلی خاص بیفته تا بره زن بگیره!
امیر: بعد از سی سال هنوز یه تاپیک بیشترقفل نکرده!
کنجی:...
با این بزرگوار شوخی ندارم! اما فکر کنم سیگار ترک کرده باشن، رفته باشن سراغ ماری جوانا!!!
رد هت: ...
اوه، با ایشون هم شوخی ندارم.
اصلا با کی شوخی دارم؟

خیلی حال داد

همیشه منتظر بودیم تا سی سال بگذره ببینیم در پرشین موتور چه خبره و آیا لحظات خوب خواهیم داشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


اکنون که سی سال گذشته متوجه شدیم که این همه سال پر از لحظات خوش بوده و ما غافل بودیم!!!!!!!!!!!!!!!!